سخنى از آن حضرت ( ع )
ما با رسول الله ( صلى اللّه علیه و آله ) بودیم . پدران و فرزندان و برادران و عموهاى خود را مىکشتیم و این جز به ایمان و تسلیم ما نمىافزود ، که بر راه راست بودیم و بر سوزش آلام شکیبایى مىورزیدیم و در جهاد با دشمن به جدّ در ایستاده بودیم . بسا مردى از ما و مردى از دشمنان ما ، مردانه ، پنجه در مىافکندند ، تا کدامیک دیگرى را شرنگ مرگ چشاند . گاه ما بودیم که جام مرگ از دست دشمن مىگرفتیم و گاه دشمن بود که جام مرگ از دست ما مىگرفت . چون خداوند صداقت ما را در پیکار دید ، دشمن ما را خوار و زبون ساخت و ما را پیروزى داد . تا اسلام استقرار یافت و از خوف دشمنان آرمید و در منزلگاههاى خود مأوا گزید ، به جان خودم سوگند ، اگر شیوه و سیرت شما را پیش گرفته بودیم ، حتى ستونى از این بنا برپا نمىشد و درخت اسلام را شاخه ترى نمىرویید . به خدا سوگند ، آنچه زین پس مىدوشید خون خواهد بود و نصیبى جز پشیمانى نخواهید برد .
أَمَّا قَوْلُكُمْ أَ كُلَّ ذَلِكَ كَرَاهِيَةَ اَلْمَوْتِ فَوَاللَّهِ مَا أُبَالِي دَخَلْتُ إِلَى اَلْمَوْتِ أَوْ خَرَجَ اَلْمَوْتُ إِلَيَّ وَ أَمَّا قَوْلُكُمْ شَكّاً فِي أَهْلِ اَلشَّامِ فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ اَلْحَرْبَ يَوْماً إِلاَّ وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي وَ تَعْشُوَ إِلَى ضَوْئِي وَ ذَلِكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلاَلِهَا وَ إِنْ كَانَتْ تَبُوءُ بِآثَامِهَا
نظرات شما عزیزان: